یک سال است که عمارت پدری‌ام، عطر مادری ندارد!

 عکست را نگاه می‌کنم
 این عکس پیر نمی‌شود!
اما پیرم می‌کند!

***

مرگ موهبتی است الهی،  که به قامت هر موجود زنده‌ای می‌نشیند

بشریت از این قاعده مستثنی نیست و ما نیز از آن غافل هستیم
چه سخت است باورش، تحملش، جدا شدنش و ندیدنش
ولی چه می‌شود کرد، باید در برابر مشیت الهی سر تسلیم فرود آورد
و فقط یاد و خاطرات او جاودانه در دل دوستدارانش باقی خواهد ماند
امید که در جوار رحمت پروردگار آسوده و آرام بیارامد و از آمرزش حضرت حق بهره‌مند شود

***

روزها را چه غریبانه به شب رساندیم
فریاد را در سینه خفه کردیم
و اشک را خوراک روز و شب کردیم
چه سخت است در دل گریستن و به زبان هیچ نگفتن
و تکیه‌گاهی مطمئن را از دست دادن!

***

مادرم یاس‌ها عطرشان را از بوی تن تو به عاریت می‌گیرند
شبنم گل واژه اشک‌های توست
ای شقایق دشتستان صبوری
ای هم آغوش پروانه‌ها
ای صفای گل سرخ
ای نرگس عشق
تو از همه گل‌ها زیباتر و از همه آن‌ها خوشبوتری
در سالروز یاد تو عطر همه گل‌های شکفته را نثار وجودت می‌کنیم