بهار آمد ولی باز تو نیامدی...

 روزها گذشت . و ماه ها سپری شد مادر ........

 

ولی تو ماندگار ترینی   کجایی مامان  همه جارو گشتم همه جا رفتم هیچ جایی نبود .....

 

خودت بگو کجایی  نه توی خوابی نه توی بیداری پس کجایی .....

 

ببین مامان امشب قلب تو رو میخواد  ...ای مامان سال نو یعنی تو  . تو که نباشی هیچ چیز معنی نداره

 

بازهم داره دنیا بدون تو تکرار میشه .اصلا انگار همه عادت کردن به بی تو بودن . ولی مامان یک لحظش هم برام  قابل تحمل نیست .......

 

مامان ببین امشب بازم سر به هوای تو زدم  رفتم سراغ عکسهای  تو. هه... میدونی کدوم عکس مامان همونی که باها رفته بودیم باغ و تو  پاهات درد میکرد میخواستی از رودخونه رد بشی گفتی خیلی سخته مامان چطوری رد شم کاش من نمیومدم باهاتون مامان بخدا لحظه به لحظش یادمه یادته دستتو گرفتن   مامان میرجعفرگفت مگه من مردم    خودم کولت میکنم بزور کولت کرد مامان یاد حرفات میوفتم آتیش میگیرم  چرا این حرفارو زدی هااان

 

چرا اینجوری گفتی که تا عمر دارم یادم نره ...... مامان وقتی میرجعفر تورو برد بیمارستان برد رادیولوژی و ...  گقتی الهی من بمیرم واینجوری واسه شما زحمت نباشم ....آآآآآخ خ خ  مامان من تمام عشقمون تو بودی و   تمام آرزومون تو بودی

 

تمام لحظه زندگیم تو بودی چرا آتیشم زدی ..مامان توی این عکس پاهات درد میکرد . خدا کنه پا دردت خوب شده باشه . مامان اینقدر دلم تنگ شده واست اینقدر دوست دارم  یکبار دیگه توی چشمات خیره بشم   مامان الان خوب دقت میکنم  میبینم چقدر  لاغر شده بودی ......

 

مامان من خیلی پوستم کلفته که هنوز زنده هستم .مامان تو با گریه هام کاری نداشته باش بذار یه کمی درد دل کنم سبک بشم ....

 

مامان رفتم عینکتو از توی وسایلات  آوردم زدم به چشمام گفتم بذار  با عینک تو دنیارو ببینم شاید فرق داشته باشه دلم سبکتر بشه  چقدر خوبه یه چیزایی ازت دارم که خودمو با اونا آروم میکنم ..چقدر خوبه که همیشه در خاطرمی...                            دوستت دارم مامان  به اندازه تمام لحظهای زندگیم

حتی از دیروز  بیشتر دوستت دارم ...........